علی قمی اویلی؛ متخصص اکولوژی و میراث طبیعی در یادداشتی نوشت: در جهانی که هر روز بیشتر با بحرانهای زیست محیطی از گرمایش جهانی و بحران آب گرفته تا کاهش تدریجی تنوع زیستی و گسترش فضاهای مصنوعی دستوپنجه نرم میکند، بازنگری در رابطهی انسان با طبیعت دیگر یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.
در این مسیر، تجربه زیبایی های طبیعت از طلوع خورشید در دل کوهها تا آواز باران بر برگهای درختان تنها یک لذت بصری یا شنوایی نیست؛ بلکه فراخوانی به تأمل در نظام اکولوژیک و تعادلهای ظریف زندگی است. اما آیا دیدن و لذت بردن از این زیباییها کافی است؟ پاسخ در مفهومی نوین نهفته است: «خرد ورزی محیط زیستی». این عبارت، تنها به معنای دانستن چند اصل عمومی دربارهی محیط زیست نیست، بلکه نشاندهنده نوعی بیداری اخلاقی و عقلانی در مواجهه با جهان طبیعی است. خردورزی محیط زیستی، انسان را از جایگاه «بهرهبردار صرف» به نقش «نگهبان و همزیست مسئول» می برد. فردی که به این سطح از آگاهی میرسد، نهتنها از زیبایی طبیعت لذت می برد، بلکه در برابر آن مسئولیتپذیر می شود مسئولیتی که در سبک زندگی، انتخابها و رفتارهای روزمرهاش جلوهگر میشود.
در حقیقت، خردورزی محیط زیستی ترکیبی از سه عنصر کلیدی است: دانش، اخلاق و اقدام. بدون دانش، مسئولیت پذیری مبهم می ماند؛ بدون اخلاق، دانش بی ثمر است؛ و بدون اقدام، هر دو بی اثر خواهند ماند. پژوهشهای حوزه سواد زیست محیطی نشان می دهند که آشنایی با مفاهیمی چون تغییرات اقلیمی، آلودگی منابع آب و هوا، خطرات کاهش تنوع زیستی و اصول مصرف پایدار، تأثیر مستقیمی بر رفتارهای فردی دارد.
افرادی که با این مفاهیم آشنا هستند، تمایل بیشتری به کنشهایی مانند تفکیک زباله، صرفهجویی در مصرف انرژی، استفاده از حمل و نقل عمومی و حمایت از محصولات سبز دارند. در ایران، با وجود گنجینههای طبیعی چشمگیر از البرز تا کویرهای بیپایان مرکزی، تنوع بی نظیر مناطق رویشی زاگرس و سواحل جنوب و شمال کشور و تنوع زمین شناختی مناطق شرقی کشور همواره نیازمند رویکردی جامع و هوشمند در قبال محیط زیست بودهایم. آموزش محیط زیستی، از دوران کودکی آغاز شود یا در دانشگاهها گسترش یابد، ابزاری قدرتمند برای شکلگیری این دانش است. آمار نشان می دهد کشورهایی که سواد زیست محیطی را در نظام آموزشی خود جایگاه ویژهای دادهاند، در اجرای سیاستهای پایدار موفقتر بودهاند.
اما دانش بهتنهایی کافی نیست. در کنار دانش، اخلاق زیست محیطی نیز نقش کلیدی در شکلگیری این خرد را ایفا میکند. این اخلاق بر پایه احترام به طبیعت و پذیرش حق حیات برای تمام موجودات زنده استوار است و انسان را به تأمل در پیامدهای رفتارش وادار میسازد. در این چارچوب، طبیعت دیگر «منبعی برای بهرهبرداری» نیست، بلکه «همسایهای با حق حیات» است. این نگاه با فلسفههایی مانند بومیگرایی اکولوژیک و ارزشگذاری ذاتی طبیعت هم خوانی دارد. در این دیدگاه، ارزش طبیعت به دلیل سودمندی برای انسان نیست، بلکه به دلیل وجود خود آن است. چنین تأملی، انسان را به تصمیمگیری هایی مسئولانه تر در زندگی شخصی و اجتماعی سوق میدهد.
خردورزی محیط زیستی تنها به ابعاد فردی محدود نمیشود. سازمانها و نهادهای اجتماعی نیز میتوانند با تصویب سیاستهای سبز، آموزشهای درون سازمانی و تشویق به شیوه های تولید و مصرف پایدار، این فرهنگ را نهادینه کنند. در سالهای اخیر، نمونه های موفقیاز این رویکرد در بخشهای حمل و نقل شهری، صنعت و آموزش دیده شده است. برخی دانشگاهها اقدام به حذف لیوانهای یکبار مصرف و استفاده از انرژی خورشیدی کردهاند؛ شهرداریهایی برنامههایی برای گسترش فضای سبز و سیستمهای دوچرخهسواری عمومی راهاندازی کردهاند؛ و شرکتهای تولیدی، با کاهش ضایعات و بازیافت مواد، به الگوهای تولیدپاک روی آوردهاند. این اقدامات نشان میدهند که خرد ورزیمحیطزیستی میتواند در سطح ساختاری نیز تحقق یابد و به عنوان بخشی از فرهنگ سازمانی، پایدار بماند.
با این حال، چالشهایی همچنان پابرجاست: گسترش بیرویهی شهرها، فرهنگ مصرفگرایی، و نادیده گرفتن ظرفیتهای تحمل اکوسیستمها، فشارهای فزایندهای بر طبیعت وارد کردهاند. مصرف بیرویه آب در کشاورزی، ساخت و ساز در مسیر رودخانهها، و نابودی جنگلها بهنام توسعه، نمونههایی از تصمیمهایی هستند که در کوتاهمدت سودآور به نظر میرسند، اما در بلندمدت بهکلی از سرمایه طبیعی میکاهند. در چنین شرایطی، نقش رسانهها، نظام آموزشی و جامعه مدنی در آگاهیبخشی، ترویج سبک زندگی پایدار و بازتعریف رابطه انسان با محیط زیست،از اهمیتی ویژه برخوردار است. آموزش مفاهیم زیست محیطی از دوران کودکی، تقویت تفکر انتقادی درباره مصرف، و ترویج مسئولیتپذیریاز طریق هنر و فرهنگ، میتواند نسل آیندهای خردمندتر و مسئولتر تربیت کند.
در فرهنگ ایرانی نیز ریشههای عمیقی از احترام به طبیعت دیده میشود. از مفهوم «آبادانی» در اندیشههای سنتی تا حکمتهای صوفیانه درباره هماهنگی با جهان، انسان ایرانی همواره در جست وجوی ارتباطی معنادار با طبیعت بوده است. شعرهای مولوی، سعدی و حافظ پر از نمادهایی است که از درخت، آب و باد به عنوان عاملهایی معنوی و اخلاقی یاد میکنند. امروز، بازگشت به این ریشهها نه به صورت نوستالژیک، بلکه با دیدگاهی نوین و علمی میتواند زمینهساز ترویج خرد محیطزیستی در جامعه باشد. تلفیق دانش مدرن با فرهنگ بومی، رویکردی هوشمندانه و پایدار برای مواجهه با بحرانهاست.
در نهایت، خردورزی محیط زیستی، سفری است از تحسین زیبایی به سوی پذیرش مسئولیت. این مسیر، ترکیبی از دانش، اخلاق، تأمل و اقدام را میطلبد. در دنیایی که با بحرانهای زیست محیطی رو به روست، هر فرد، نهاد یا جامعهای که به این خرد گردن نهاد، گامی محکم بهسوی آیندهای پایدار و هماهنگ با طبیعت بر میدارد.
زیبایی طبیعت، وقتی به همراه خرد و مسئولیت باشد، تنها چشمنواز نیست؛ بلکه منبع الهام، انضباط و امید است و شاید در این زمان بحران، همین امید باشد که ما را بهسوی عملی واقعی سوق دهد. آنچه طبیعت از انسان میخواهد، تنها دیدن نیست؛ بلکه دیدن با مسئولیت است. و این، همان جایی است که زیبایی، خرد میشود.
انتهای پیام/

نظر شما